♫ بهشت آوا ♪



 درد - غمکده
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

باران ببار امشبو از دردمان بگو

از خشکی زمینمان تا بیکران بگو

 

از دردهای مسریِ دنیای ما بگو

فرقی ندارد از خودم یا دیگران بگو

 

آیا تمام می شود این روزهای من!؟

باران برایم از تهِ این داستان بگو


 

از روزهای کهنه و زردم نگو، فقط

از لحظه های آخر فصل خزان بگو

 

دلتنگ آسمانم و از آن بگو کمی

با لهجه ی خودت و یا با هر زبان بگو

 

 با من که خو گرفته ی زخمیِ غربتم

از لحظه های آشنا، در هر زمان بگو

 

یک امشب از کنارمن جایی نرو، بمان

قدری برایم از خودت، از آسمان بگو ...

m






تاریخ : سه شنبه 94/8/26 | 4:7 عصر | نویسنده : آرام | نظرات ()

درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند

 

معنی کور شدن را گره ها می فهمند

 

سخت بالا بروی ، ساده بیایی پایین

قصه تلخ مرا سُرسُره ها می فهمند

 

یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن

چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند

 

آنچه از رفتنت آمد به سرم را فردا

مردم از خواندن این تذکره ها می فهمند

 

نه نفهمید کسی منزلت شمس مرا

قرن ها بعد در آن کنگره ها می فهمند

m

 






تاریخ : شنبه 94/8/23 | 2:59 عصر | نویسنده : آرام | نظرات ()
.:
امکانات وب


بازدید امروز: 11
بازدید دیروز: 14
کل بازدیدها: 43289

کد حباب و قلب

تصاویر زیباسازی

جاوا اسکریپت